سیده زهرا کشفی
نمایشهای فشن انتقادی ویکتور اند رولف به مثابه اجرای عروسکی؛ با نگاهی به نظریهی مارک جانسون
چکیده
فشن در طول زمان، بر درک ما از بدن دیگران تاثیر داشته و همواره فرم بدن را دستخوش تغییر کرده است. از سال ۱۸۶۰ طراحان فشن در تلاش بودند که به صورت آزاد و خلاقانه با تلفیق صنعت فشن و هنر، ایدههایی را تحقق بخشند که بر تاثیر و سلطهی فشن بر زندگی مردم انتقاد کنند. یکی از جنبههای فشن در تلفیق با هنر، نمایشهای فشن بود که در دههی ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رشد کرد و در آغاز سده بیست و یکم به اوج خود رسید و توجه خود را به ارزشهای فرهنگی لباس معطوف کرد. ویکتور و رولف، از طراحان هلندی، به تغییر تناسبات و فرم بدن به واسطهی لباس پرداختند و بر پیوند فشن با نمایش تاکید کردند، بدینترتیب مرزهای فشن و تئاتر و فیلم را متحول نمودند. تغییر در تناسبات لباس و فرم بدن در نمایشهای فشن، بر حرکت، هدایت و رفتار مدلها تاثیر گذاشت، به گونهای که اهمیت لباس بیش از انسان به نظر رسید. مسئلهی قدرت اشیا و تاثیر آن بر رفتار انسان و چگونگی هدایت حرکت او در فضا، از موارد قابل توجه در تئاتر عروسکی به حساب میآید، از اینرو در این پژوهش تلاش بر آن است که به روش تحلیلی و با استفاده از نظریات مارک جانسون در باب حرکت، به بررسی مناسبات اجرای عروسکی و امکانات آن در نمایشهای فشن ویکتور و رولف پرداخته شده و به این پرسش پاسخ داده شود که نمایشهای فشن انتقادی آنها چگونه میتوانند به عنوان یک اجرای عروسکی تلقی شوند؟ از نتایج این تحقیق میتوان به عروسکشدگی انسان به واسطهی لباس در نمایشهای فشن این کمپانی اشاره کرد و بیان کرد، زمانی که نمایشهای فشن به اجراهای عروسکی نزدیک میشوند، میتوانند در جهت جذب مخاطب موفقتر عمل کنند و از تئاتر عروسکی به مثابه رسانهای برای انتقال نقد خود بهره گیرند.
واژگان کلیدی: نمایش فشن، اجرا، تئاتر عروسکی، ویکتور اند رولف، عروسکشدگی.